خواب دیدم

ساخت وبلاگ

خواب دیدم کــه تو می آمدی و دل می رفت
محرم چشم ترم می شدی و دل می رفت:

یک نفر مثل پـــــری یک دو نظر آمد و رفت
با نگاهی به دل خسته ام آتش زد و رفت

خنده زد کوچه به دنبال تبسم افتاد
باز دنبال جگر گوشه ی مــردم افتاد

“آخــــــرش هم دل دیوانه نفهمید چه شد
یک شبه یک شبه دیوانه چشمان که شد”

تا غــزل هست دل غمزده ات مال من است
من به دنبال تو چشم تو به دنبال من است

“آی تو، تو کـــــه فریب من و چشمان منی
تو که گندم، تو که حوا، تو که شیطان منی

تو که ویران من بی خبر از خود شده ای
تو که دیوانه ی دیوانه تر از خود شده ای”

در نگــــــــــــــاه تو که پیوند زد اندوه مرا
چه کسی گل شد و لبخند زد اندوه مرا

ای دلت پولک گلنـــــــــار؛ سپیدار قدت
چه کسی اشک مرا دوخته بر چارقدت؟

چند روزی شده ام محرمت ایلاتی مــن
آخرش سهم دلم شد غمت ایلاتی من

                 " محمدحسین بهرامیان"

شعرهای عاشقانه...
ما را در سایت شعرهای عاشقانه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 4masloobeeshghe بازدید : 268 تاريخ : سه شنبه 28 دی 1395 ساعت: 21:26